وقتي دهکده اي آتش مي گيرد همه دودش را مي بينند
اما وقتي قلبي آتش مي گيرد کسي شعله اش را نمي بيند
------------------
وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها ميكند
پرهايش سفيد ميماند، ولي قلبش سياه می شود
----------
روي ديوار مقابل پنجرهات قلبي كشيدم
زيبا، تا ارزش عشق هميشه در خاطرت باشد
امروز تو راديدم كه روي قلبم مينوشتی: زبالههايتان را در اين محل نگذارید
----------------
اين روزها انگار باد به گوش آدمها مى رساند
، که چقدر تنهايم ؛ عجيب است همه مى خواهند دوستان خلوتشان را ، با من قسمت کنند ! حتما چشمهايم هر صبح ، به راحتى باران ديشب را ، لو مى دهد
--------------------
چه ساده با گريستن خويش زنده مي شويم
و چه ساده در ميان گريستن مي ميريم و در فاصله ي اين دو به سادگي چه معمايي مي سازيم به نام زندگي
--------------------
دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است
----------
چشمامو وقف تــو کردم،
دل به خلوت تــــو بستم ، هم ترانه پس كجايي؟! من كه مردم از جدايـی، دل شكسته و غــريبم، جون ميدم اگـــه نيايی
---