loading...
سایت تفریحی و عاشقانه دریای غم | دانلود آهنگ غمگین پیامک عکس
آخرین ارسال های انجمن
پسر تنهایی بازدید : 63 شنبه 09 فروردین 1393 نظرات (1)

دانلود البوم زیبا از کامران مولایی

 

-----------------------------------------------------------------

منبع=توپ صدا

-----------------------------------------

دانلود این البوم احساسی و زیبا از کامران مولایی در ادامه مطلب

 

پسر تنهایی بازدید : 59 شنبه 09 فروردین 1393 نظرات (0)
جوک کلیپسی,اس ام اس کلیپس

 

 

مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری ، دختره اومده خم شه چایی تعارف کنه ، کلیپسش رفته تو

حلق داماد ! °.…

============

یکی از بزرگترین لذتای زندگی اینه که به دخترایی که کلیپس پنجه ای زدن پس کله ای بزنی!
    یعنی قشنگ دندونه های کلیپس تا اعماق مغزشون میره


============


    من واقعا تو خلاقیت بعضی از این دخترا موندم…
    دختره ۱۵۰ سانت مفید قد داره؛
    ۱۰ سانت پاشنه زده زیر کفشش…!
    کلیپس بسته رو کلش؛ اونم یه ۷ سانت مرتفع ترش کرده…!!
    بعد در اومده میگه؛ من دوست ندارم مردی که توی زندگیمه قد کوتاه باشه…!

=========

موﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺭﺍﻣﻮﻥ ﻧﺪﺍﺩﻥ

 

ﮔﻔﺘﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ !

====================

 

مورد داشتيم پسرا خودشونو پشت كليپس دخترا قايم كردن تا استاد نفهمه كه دارن چرت ميزنن!

=========

 

مورد داشتیم دختره عکس گذاشته نوشته :

 

من بدون کلیپس !

 

================

 

مورد داشتیم دختره ضربه مغزی شده

 

خانوادش کلیپساشو اهدا کردن !

 

==========

 

جمع اوری شده از سایت های مختلف برای دوستان

پسر تنهایی بازدید : 70 شنبه 09 فروردین 1393 نظرات (0)

شروع

========================

 

 

ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کَفِش، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. پدرم بود، بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه اصغر حس و حال صف نونوایی رو نداشتیم. بابام میگفت “نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته‌ام، کاری هم ندارم، هروقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می‌گیرم.” در می‌زد و نون رو همون دم در می‌داد و می‌رفت؛ هیچوقت هم بالا نمیومد، هیچ وقت … دستم چرب بود، اصغر در رو باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم رو خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدم‌هایی بود که بیشتر آدم‌ها دوستش دارن، این البته زیاد شامل مادرم نمی‌شد. صدای اصغر از توی راه پله می‌اومد که به اصرار تعارف می‌کرد و پدر و مادرم رو برای شام دعوت می‌کرد بالا؛ برای یه لحظه خشکم زد. ما خانواده‌ی سرد و نچسبی بودیم، روی هم رو نمی‌بوسیدیم، بغل نمی‌کردیم، قربون صدقه هم نمیرفتیم و از همه مهم‌تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیرفتیم. ولی خانواده‌ی اصغر اینجوری نبود، در می‌زدن و میومدن تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می‌زدن؛ قربون صدقه هم می‌رفتن و قبیله‌ای بودن. برای همین هم اصغر نمی‌فهمید کاری که داشت می‌کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می‌کرد و اصرار می‌کرد. آخر سر در باز شد و پدر و مادرم وارد شدند ولی من اصلا خوشحال نشدم. خونه نامرتب بود؛ خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش رو می‌کنم خنده‌دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می‌رسید … اصغر توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان‌ها چای بریزه که اخم‌های درهم رفته‌ی من رو دید. پرسیدم برای چی این قدر اصرار کردی ؟ گفت خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم ولی من این کتلت‌هارو برای فردا هم درست می‌کردم. گفت حالا مگه چی شده ؟ گفتم چیزی نیست اما …
در یخچالو باز کردم و چندتا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. می‌خوای نون‌ها رو برات ببُرم ؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. تمام شب عین دوتا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودن. وقتی شام آماده شد پدرم یک کتلت بیشتر برنداشت. مادرم هم به بهانه‌ی گیاه‌خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.

 

چند روز پیش برای خودم کتلت درست می‌کردم که این داستان مثل برق از سرم گذشت : پیش خودم گفتم نکنه وقتی با اصغر حرف می‌زدم پدرم صحبت‌های ما را شنیده بود ؟ نکنه برای همین شام نخورد ؟ از تصورش مهره‌های پشتم تیر می‌کشید و دردی مثل دشنه توی دلم فرو می رفت. با حسرت به خودم میگفتم چرا هیچوقت برای اون نون سنگک‌ها ازش تشکر نکردم ؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه برداشتم، یه قطره روغن چکید توی ظرف و جلز محزونی کرد که بازم به خودم گفتم واقعا چهارتا کتلت چه اهمیتی داشت ؟ حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می‌خورد که “من آدم زمختی هستم” ؛ زمختی یعنی ندانستن قدر لحظه‌ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم‌ترین‌ها. حالا دیگه چه اهمیتی داشت این سر دنیا وسط آشپزخونه‌ی خالی چنگال به دست کنار ماهیتابه‌ای که بوی کتلت می‌داد آه بکشم ؟؟؟ آخ که چقدر دلم تنگ شده براشون؛ فقط … فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو میومدن، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه ؟ میوه داشتیم یا نه ؟ همه چیز کافی بود : من بودم و بوی عطر روسری مادرم ، دست پدرم و نون سنگک …
پدرم راست می‌گفت : نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هرقدر بخوام می‌تونم کتلت درست کنم اما دیگه کسی زنگ این درو نمیزنه، کسی که توی دست‌هاش نون سنگک گرم و تازه و بی‌منتی بود که بوی مهربونی می‌داد. اما دیگه چه اهمیتی داره ؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتش را می‌فهمی …

============================

 

منبع= اس ام اس خور

پسر تنهایی بازدید : 63 شنبه 09 فروردین 1393 نظرات (0)

دانلود البوم علی بابا به نام (خاطره ها )           



http://upir.ir/files/08d0844652ef1.jpg

-------------------------------------------------------


منبع=رپ صدا


-----------------------------------

دانلود در ادامه مطلب

------------------------------------

توجه= برای دانلود روی لینک کلیک راست بکنید بعد SAVD LIINK AS... بعد مکان انتخاب بکنید  و بعد SAVE بزنید

پسر تنهایی بازدید : 71 شنبه 09 فروردین 1393 نظرات (0)

به سلامتی پسری که

ک 10 سالش بود باباش زد زیر گوشش هیچی نگفت ....!

20 سالش شد زد زیر گوشش هیچی نگفت ........!

30 سالش شد باباش زد زیر گوشش گریه کرد ....!

باباش گفت چرا گریه میکنی گفت:

اخه اون وقت ها دستت نمیلرزید ..

=====================

تعداد صفحات : 29

درباره ما
درود حسین مظهری هستم 17 اورمیه خوش آمدید به وب سایت من
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگ مادرانه چطور وبلاگی هست ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 289
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 27
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 51
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 140
  • بازدید سال : 1,650
  • بازدید کلی : 83,421
  • کدهای اختصاصی
    ایده آل ترین مرجع آموزش | دارکوب دیزاین ، شهر آموزش - آموزش وردپرس ، نیوک ،جوملا ، ویبولتین ، آموزش طراحی و گرافیک آموزش فتوشاپ فایل های پی اس دی

    صفحات پاپ آپ

    پاپ آپ

    پاپ آپ